نهمین نامه به خدا: آرامش است آخرِ اضطراب‌ها

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام خدای زیبای آرامش بخش من.

روز عجیبی بود؛ اضطرابم لحظه‌به‌لحظه بیشتر می‌شد تا آن‌جا که نه تمرکز داشتم و نه توان انجام کاری.

در اوج این بی‌قراری، به آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» پناه بردم.

نماز که خواندم، ناگهان دلِ آشوبم آرام گرفت؛ تو آرامم کردی.

نمی دانم دقیقا چه اتفاقی افتاد. فقط فهمیدم هم درمان تویی هم آرامش.

جای خواندم: بالاخره می‌رسیم به اونجایی که، آرامش است آخرِ اضطراب‌ها…

خدایا می دونی منظور چیست و چی می خواهم، کاش برسم به آن لحظه…

____________________________________________________________________________

پی‌نوشت:
خدای مهربانم، این چند خط را ساعتی بعد از نوشتن متن بالا می‌نویسم.

مدتی پیش از رائفی‌پور یک حدیث شنیده بودم. راستش نه دقیق متن حدیث یادم مانده و نه مطمئنم از کدام امام بوده؛ اما دلم می‌گوید از امام جواد(ع) بوده است. مضمونش این بود که امام فرموده: «من ضامنم، هرکس چیزی در راه خدا انفاق کند، خدا در همین دنیا هم چند برابرش را به او بازمی‌گرداند.»

برای من مهم‌ترین بخش این حدیث همان جمله‌ی «من ضامنم» بود. من دلباخته ائمه مطهر هستم. همین جمله کافی بود تا دلم آرام بگیرد. از آن روز به بعد، انفاق برایم آسان‌تر شد.

اما ماجرای امروز عجیب‌تر از همیشه بود. سرِ این انفاق، حسابی مضطرب بودم؛ چون مبلغش زیاد بود. با این حال، بعد از نمازی که دیروز خواندم و آرامشی که پیدا کردم، دل به تو دادم و این کار را انجام دادم.

امروز که در شرکت بودم، نگاهی به حساب بانکی‌ام انداختم. باورم نمی‌شد! هر طور حساب می‌کردم، غیرممکن بود. اما حقیقت این بود که موجودی حسابم بعد از انفاق، بیشتر از قبل شده بود!

با شگفتی شروع کردم به جست‌وجو که ببینم آن حدیث دقیقاً از کدام امام بوده. همان موقع چشمم به یک کلیپ افتاد که خیلی برایم جالب و اثرگذار بود. از همان لحظه تصمیم گرفتم چیزهایی را که دوست دارم بیارم اینجا با همدیگر ببینم.

البته می دانم تو همه چیز را میبینی اما این حس که برای چند لحظه، کنار خدا و با خدا در حال تماشا چیزی هستم لذتی وصف ناپذیر است.

تصویر بنده
سلام خدای عزیزم. ای آنکه جز حمد و ستایشت چیزی بر زبانم جاری نمی شود. ای آنکه همه امید این بنده سیه رویت هستی. چگونه می توانم شکرت را به جای آورم وقتی بهم توفیق خواندن قرآن بی همتایت را دادی؟ مشخص است که نمی توانم. بخاطر همین سعی می کنم برایت نامه بنویسم. گرچه نامه های این حقیر، مملو از اشکال خواهد بود اما باز هم این هیچ، دل به بزرگی تو بسته است. دوستت دارم الله.